top of page
Writer's pictureسردبیر

فکر میکنم ممکنه از یه پسری خوشم اومده باشه اما من که هنوز یه بچه دبیرستانی ام! دلم میخواد باهاش قرار بذارم اما بهتر نیست دست نگهدارم؟

فکر میکنم این پسر را دوست دارم و او کاملا باب میل من است. آیا درست  است در حالی که هنوز یک بچه دبیرستانی ام این تجربه را داشته باشم یا بهتر است صبر کنم؟ دوست دارم با او قرار عاشقانه بگذارم اما نمیدانم آیا اصلا درست است که  خود را درگیر یک رابطه کنم.

این حس دقیقا میتواند همانی باشد که دیگران عشق زودگذر کودکانه می خوانند اما نگرانم که اگر تجربه اش نکنم زمانی که بزرگ تر شدم و در حقیقت به دنبال آرامش گرفتن هستم تجربه ی کافی را نداشته باشم. احساس میکنم چنین تجربه ای برای من صرفا میتواند به این معنا باشد که بفهمم چه نوع پسرهایی مورد پسند من هستند اما نمیخواهم وارد رابطه ای بشوم و در ادامه به این نتیجه برسم که این شخص همانی نیست که به دنبالش بودم و بعد با رها کردنش به او صدمه بزنم. پس چاره ی کار چیست؟

الینور می گوید: چیزی که تو اکنون به آن رسیده ای و انجامش میدهی برای بسیاری از آدم ها سال ها زمان میبرد که آن را بیاموزند: تو نگران این هستی که مبادا به بقیه آسیب برسانی! که این به خودی خود یک ایمن سازی  تمام عیار در برابر یکی از سهمگین ترین دلشکستگی هاست.

تردید ندارم خیلی ها به تو گفته اند که حالا هنگام ’تجربه کردن’ است جوری که انگار این مسئله چیزی ست که باید قبل از اینکه شرایط وارد مسیر جدی تری شود به انجام برسد. اما به نظر من بهترین شیوه ی نگرش به این موضوع این است که بگوییم تو اجازه داری اکنون زندگی را آغاز کنی. مجبور نیستی صبر کنی تا زندگی آن گونه که میگویند در بزرگسالی که در دور دست ها ست و هنوز یک خیال است آغاز شود. میتوانی همین حالا عاشق شوی همین حالا خطر کنی اکنون انتخاب کنی و بنشینی به تماشا که هر کدام چگونه پیش می روند.

در خواست از این پسر برای بیرون رفتن فقط آزمایش کردن نیست مثل اینکه بخواهی طعم یک بستنی را امتحان کنی یا به تماشای یک فیلم سینمایی بنشینی و فقط به داشتنش دلخوش باشی. یا به آن به چشم تجربه های زیادی که لازم است در زندگی به همراه داشته باشی نگاه کنی. درخواست قرار ملاقات با این پسر یعنی تو به این درک رسیده ای که در لحظه زندگی کنی.

دبیرستان لزوما نباید جایگاه آزمایش نظریه های ما باشد: در عوض میتواند نقطه شروع شناخت واقعی خود و خواسته هایمان باشد.

 

من عمدا لفظ ٬یادگیری٬ را به کار بردم نه ٬تصمیم گیری٬ چرا که بسیاری از این مسائل از کنترل ما خارج هستند.

مسائل مهم زندگی مثلا آنچه که از یک شریک عشقی میخواهید، خصوصیات بد اخلاقی که به آن عادت کرده اید، چیزهایی که باعث میشود احساس کنید دوستتان دارندو یا هر آنچه که باعث آزار و خشم شما میشود- همه ی اینها  دانشی ست که باید یاد گرفت و به روش درون نگری یا ژرف اندیشی بدست نمی آید. بعضی از آنها را فقط از طریق تجربه کردن بدست می آوردید.

این با ملاحظه و دلسوز بودن شما را میرساند که به فکر آسیب نرساندن به دیگران هستید. اما دو چیز است که عنوان کردنشان را الزامی میدانم. اول اینکه محال است به بزرگسالی برسید ولی آسیب نبینید. چه این پسری که دوستش داری چه هر پسر دیگری، از این قاعده مستثنی نیستند. درست است که تو انسان منصف، مهربان و قابل اعتمادی هستی اما مسئله ی آسیب یا صدمه به دیگری صرفا نمیتوتند دلیلی برا ی اجتناب و دوری از بعضی چیزها باشد.

درست است که دل شکستگی در ابتدا تورا آشفته و پریشان می سازد اما به تدریج حال خوب خود را پیدا میکنی. برای آن پسر هم دقیقا به همین شکل است، (اگر اوست که قلبش در آخر شکسته میشود). این نوع آسیب ها گاها گریبانگیز همه ما میشود. در سال های پیش روی زندگیت بروز چنین آسیب و صدمه ای امری حتمی و اجتناب ناپذیر است. اما اگر سعی نکنی که همیشه از آن فرار کنی، کنار آمدن با آن برایت راحت تر میشود.

دوم اینکه چرا همانقدر که احتمال وجود آسیب و صدمه را درنظر میگیریم، احتمال وجود لذت و حال خوب را نادیده می گیریم. عشق دوران دبیرستان میتواند یکی از لذت بخش تفریحاتی باشد که تا حالا داشته ای. اولین عشق ها، اولین بوسه ها، اولین قرارها همه به یک دلیل عوامل ساخت فیلم های به اصطلاح حال خوب کن هستند: آنها به راستی موجب حال واحساس خوب میشوند! روابطی که در این سن و سال داری، از هوس های زودگذر تا عشق های واقعی میتوانند هیجان انگیز ترین، بی پرواترین و خنده دار ترین تفریحات باشند.

اینکه بگوییم این فقط ٬یک عشق بچه گانه٬ است مثل این است که صرفا از آتش بازی یا غروب آفتاب حرف بزنیم.

بله درست است، اینها فقط لحظات کوتاهی دوام دارند. اما چه کسی گفته عمر کوتاه آنها باعث شده کمتر مجذوب کننده باشند، دیدن انها با چشمانی مشتاق کمتر لذت بخش باشد و ارزش توجه شما را نداشته باشند؟

لازم نیست زندگی ات را برای آینده ذخیره کنی. باید از همین حالا زندگی کردن را شروع کنی.



20 views0 comments

Comments


bottom of page