top of page

همه‌چیز‭ ‬درست‭ ‬بود‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬اندازه

سپیده‭ ‬محمودی‭ ‬دانالو

‭‬چاپ‭ ‬اول‭: ‬بهار‭ ‬۱۴۰۰،‭ ‬نشر‭ ‬مهری‭

شابک 

978-1-914165-41-2

‏مشخصات‭ ‬نشر‭: ‬نشر‭ ‬مهری‭ ‬‭:‬‏لندن

۲۰۲۱  ‬میلادی‭/‬۱۴۰۰ ‬شمسی.

‏مشخصات‭ ‬ظاهری‭: ‬۲۳۶ ‬ص‭.‬‏‭: ‬غیر‭ ‬مصور‭.‬

موضوع: داستان فارسی

همه‌چیز درست بود و به اندازه

£15٫00Price
  • با فرو ریختن مترو کیانشهر در تهران، صفا یکتا، سرکارگر این ایستگاه که در حال ساخت و ساز بود، ناپدید می‌شود. خبر فروریختن مترو به خانواده‌اش می‌رسد. مادر همراه دو پسر و دو دخترش به محل فروریختن مترو کیانشهر می‌روند تا از حال صفا که از صبح به تماس‌های‌شان جوابی نداده باخبر شوند. صفا میان کارگرهای زیرآوار مانده و مرده نیست. پرس‌وجو از همکارانش هم به درستی مشخص نمی‌کند که صفا روز فروریختن مترو به محل کارش رفته بوده یا نه. اظهارات ضد و نقیض تنها کارگر زنده مانده از حادثه فروریختن مترو کیانشهر درباره دیدن صفا در روز حادثه در محل کارش، این شک را بیشتر در خانواده‌اش تقویت می‌کند که صفا زنده است، اما دقیقا همان روزی که مترو فروریخته ناپدید شده است. با مرگ دوست و همکار صمیمی صفا، یدی، کمیته حقیقت‌یاب شهرداری پرونده فروریختن مترو کیانشهر را در دست می‌گیرد و با احضار عابد، پسر ارشد صفا، درباره علت گم شدن او تحقیق می‌کند. کمیته در تحقیقاتش متوجه شده است که یک روز قبل از حادثه مترو کیانشهر، صفا و یدی با هم در محل کار دعوای‌شان شده و صفا با مهندسان ناظر و معمار بر سر ادامه ساخت ایستگاه دچار اختلاف شده بوده.

    از طرف دیگر صفا به دلیل اصرار زنش، عالیه، برای بازسازی خانه پدریش که در آن ساکن بودند با زنش به شدت اختلاف پیدا کرده بوده و شب قبل از ناپدید شدنش و فروریختن مترو، با همسرش دعوای شدیدی کرده بوده. همسرش عالیه دلیل ناپدید شدن صفا را بی‌ربط به اختلافشان بر سر بازسازی خانه نمی‌داند و پیش خودش مطمئن است صفا بخاطر اختلافات زناشویی و بازسازی خانه، از او رنجیده و از ادامه این زندگی خسته و دلسرد شده و به همین خاطر زن و فرزندانش را رها کرده و ناپدید شده است.

    با ناپدید شدن صفا، خانواده‌اش با چالش‌های بزرگی روبه‌رو می‌شوند که انگار نبودن صفا بر سرنوشت هرکدام از بچه‌هاش تاثیر مهمی می‌گذارد و در طول رمان، با شخصیت هر کدام از اعضای خانواده و مشکلات‌شان در روابط شخصی و خانوادگی آشنا می‌شویم.

    نبودن و ناپدید شدن صفا، مانند فروریختن مترو، حفره‌ای ژرف در زندگی خانواده‌اش بوجود می‌آورد که مشکلات یکی پس از دیگری ظاهر می‌شوند و خانواده‌ی صفای ناپدید شده در آستانه فروپاشی قرار می‌گیرد.  

  • من، سپیده محمودی دانالو، 32 ساله، متولد و ساکن تهران، رشته زبان و ادبیات فارسی را در مقطع کارشناسی در دانشگاه علامه طباطبایی  و مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه پیام‌نور، واحد تهران جنوب، به پایان رساندم.

    از سال 89 نوشتن را به طور جدی با شرکت در کارگاه‌های نوشتن خلاق سروش روحبخش، سردبیر مجله چلچراغ، شروع کردم و در سال 91 به کارگاه‌های رمان حسین سناپور رفتم و رمان اولم "واریس" را زیر نظر حسین سناپور نوشتم. سال 95 رمان واریس را به نشر چشمه سپردم و برای چاپ منتظر جواب ارشاد هستم.

    رمان دومم "همه‌چیز درست بود و به اندازه" را در کارگاه‌های رمان‌نویسی مهدی یزدانی خرم در انتشارات چشمه نوشتم.

    دو داستان‌های کوتاهم "فردا ماهی می‌میرد" در مجله چلچراغ و "مورچه" در روزنامه سازندگی منتشر شده‌اند. 

    در کنار نوشتن، از سال ۹۶ عکاسی را در کارگاه‌های عکاسیِ حمید جانی‌پور آغاز کردم و در بهمن سال 97 در نمایشگاه گروهی «چون باد می‌وزی بر گیسوان نداشته‌ام» شرکت کردم. علاوه بر عکاسی، یادداشت‌هایی به زبان انگلیسی برای صفحه عکاسی daily momentums در معرفی عکاسان می‌نویسم.

Related Products

bottom of page