نویسنده: حسین دولتآبادی
داستان
چاپ دوم
ناشر: مهری
تاریخ انتشار: ۲۰۱۷
صفحه۴۹۵
اندازه: ۱۴/۲۱ سانتیمتر
وزن: ۶۵۰ گرم
بعد از مراسم اعدام تب و لرزکردم، توی جا افتادم و با مرگ همخانه شدم. مرگ بختکی بود که در تمام آن سال ها تا مجالی میيافت پا بر گلوگاهام میگذاشت و من مانند برّة ذبح شدهای در مسلخ میلرزيدم، دست و پا میزدم و سراسيمه و ليچ عرق از خواب میپريدم و کنار تخت سالار زانو می زدم و از مهتاب و جوخة آتش و بوی شبدر حکايت میکردم: بوی خوش شبدر همراه نسيم خنک از دشت می آمد، جغدی بر ويرانه های گورستان متروک آبادی شيون میکرد. شب خاموش و وهم انگيز بود و ماه به نرمی بر يال تپّه ها مینشست.
چوبین در
£15٫00Price