مترجم: مازیار هنرخواه
این مقاله ترجمه ای است از
Where to start with: Haruki Murakami by Katie Goh
نوشتار از سادگی فریبنده این نویسنده سرشناس ژاپنی، تخیل و واقعیت را در داستانهایی درباره همه چیز، از گربه های گم شده تا تاریخ ناکجا آبادها را میان تریلرهای تخیلی و تاملات درباره عشق، با هم ترکیب میکند. بعد برای ما از دویدن میگوید.
پر فروش ترین رمان نویس ژاپن، هاروکی موراکامی، نوشتن را از 30 سالگی شروع کرد و سال 1987، هنگامی که پنجمین رمان او، جنگل نروژی منتشر شد به یک چهره ادبی تبدیل شد. سبک او در آمیختن روایت های واقعگرایانه با رویامانند برای او طرفداران پر و پا قرصی فراهم آورده، و اغلب نام او به عنوان یک مدعی دریافت جایزه نوبل مطرح میشود. اگر هنوز با او آشنا نشدهاید، یا میخواهید بهترین آثار او را بازخوانی کنید، در این مطلب کتی گاه جاهایی را برای شروع این کار نشان میدهد.
برای شروع
رمان های موراکامی در یک طبقه بندی خام به دو دسته تقسیم میشوند: تخیلی و واقعگرا؛ اگر چه بسیاری از آنها جایی بین این دو قرار میگیرند. جنگل نروژی[i] فاقد آن بیگانگی ماورایی است که به نظر میرسد مشخصه بسیاری از پر طرفدارترین آثار موراکامی باشد. در عوض این رمان یک یادآوری از فرط سادگی فریبنده از عشق جوانی است. تارو واتانابه[ii]، راوی رمان که در حال نشستن روی یک باند فرودگاه آلمانی است، یک تکه از یک آهنگ معروف بیتلز میشنود و به دوران دانشگاه، وقتی که روابطی عاشقانه با دو زن متفاوت داشته، باز گردانده میشود. جنگل نروژی که نوستالژیک و شیرین است، در دسترس ترین رمان موراکامی است، و کتابی است که این مؤلف را در ژاپن به یک سوپراستار ادبی بدل کرده است.
***
اگر میخواهید فقط یک کتاب او را بخوانید
اوج موراکامی پرنده کوکی[iii] است، که شامل بسیاری از چیزهایی میشود (زنان مرموز! گربه های ناپدید شده! سکس تلفنی! اسپاگتی!) که این مؤلف به خاطر آنها شناخته شده است. تارو اوکادا[iv]ی سی و چند ساله بیکار در جستجوی گربه گم شده و همسر رفته اش است که شروع به خوابگردی در نوعی غازچرانی وحشیانه از رویدادهای منزجر کننده میکند. او مدعی میشود «بهترین راه فکر کردن به واقعیت، تا حد ممکن از آن دور شدن است». رمان پرنده کودکی که نصفی یک داستان کارآگاهی، و نصفی دیگر انگار کابوس آلیس در سرزمین عجایب باشد، به داستانی درباره تاریخ ژاپن، رازهای منزجرکننده و نکات انحرافی تبدیل میشود. انتزاعی، زننده و خیلی جذاب، اوج دلبری موراکامی است.
***
اگر عجله دارید
اگر میخواهید فیلمی بسازید که ستایش منتقدان را بر انگیزد، از یکی از داستانهای کوتاه موراکامی اقتباس کنید. فیلم هیجان انگیز سوختن (2019)[v] بر پایه داستان سوختن طویله موراکامی ساخته شده، و همین اواخر ریوسوکه هاماگوچی[vi] به خاطر اقتباس سینمایی ماشین مرا بران[vii] یک اسکار گرفت. بعضی از زیباترین داستان های مواراکامی را در دنیاهای خرده کیهانی او میتوان یافت. داستان خواب که سال 1992 در مجله نیویورکر منتشر شده و در مجموعه داستان فیل ناپدید میشود قرار گرفته، اولین باری بود که موراکامی از نقطه نگاه یک زن نوشت، و نتیجه خیره کننده است. این داستان به کنکاش شخصیت همسری متعهد میپردازد که از نوعی بی خوابی، که دقیقاً اینسومنیا نیست، رنج میبرد. موراکامی بارها بابت نحوه نگارش شخصیتهای زن – به درستی – مورد انتقاد قرار گرفته است، اما خواب یک داستان درخشان است که برای نشان دادن ناخوشی های یک زن در جامعهای پدرسالار، از برزخی بودن[viii] شب بهره میبرد.
***
خاطرات (از دو که که حرف میزنم از چه حرف میزنم)
بیوگرافی موراکامی میتوانسته داستان پسزمینه یکی از پروتاگونیست های او باشد. این مؤلف یک کلاب جز را اداره میکرده، وارد 30 سالگی می شود، و کار را برای رمان نویس شدن رها میکند. بقیهاش یک داستان پرفروش است. کتاب باریک خاطرات موراکامی، از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم، به خواننده درکی از مشق خلاقیت سختکوشانه او میدهد. او در این کتاب توضیح میدهد که «بیشتر چیزهایی که راجع نوشتن میدانم را از هر روز دویدن یاد گرفتهام». موراکامی که تازه از 30 سالگی دویدن را جدی گرفته دو ماراتون را با نوشتن مقایسه میکند، و با معرفی مشق کردن مؤلف همچون یک روتین منظم، تمرین استقامت و گاهی مواجهه با آسیب های وارده، از آن راززدایی میکند.
***
ارزش زحمتش را دارد
رمان 1Q84 که در سه جلد و بیشتر از هزار صفحه نوشته شده رازآمیز ترین رمان موراکامی تا امروز است که شامل فرقه ها، قاتلین[ix]، واقعیتهای موازی، دو ماه و موجوداتی میشود که از دهان یک بز مرده بیرون میآیند. این حماسه موراکامی که به داستان دوگانه ازدواجهای مقدر میپردازد، نسخهای از 1984 عرضه میکند که بین امور آشنا و امور ناشناس رفت و آمد دارد. با اینکه 1Q84 بدون تردید پراکنده گویی دارد، ساختاری مثل یک هزارتو دارد که هر از گاهی در آن آینه تقلب و درهای تله دیده میشوند. وقتی برای اولین بار در سال 2011 منتشر شد صدای بعضی از منتقدان که آن را نا امید کننده میدانستند درآمد و با اینکه حجم آن خواننده معمول آثار موراکامی را به رعب میاندازد، اگر بتوانید وارد جهان 1Q84 شوید با یک رمان هیجان انگیز ورق زدنی، داستانی عاشقانه، رازهای عامه پسند و تاملاتی درباره رازهای متافیزیکی جهانی که چندان هم از جهان ما متفاوت نیست، مواجه میشوید.
***
رمانی که لایق توجه بیشتری است
رمان دلدار اسپوتنیک[x] پس از انتشار به زبان انگلیسی در سال 2011 از حوزه آثار محبوبتر موراکامی بیرون گذاشته شد. این اتفاق شرم آور است، چرا که این رمان نسخه تر و تازهای از قابل پیشبینی ترین مضمون مؤلف است: زنانی که ناپدید میشوند. در دل رمان دلدار اسپوتنیک که از چشم یکی از راوی های معمول موراکامی (مذکر، دلشکسته، منفعل) روایت میشود، یک رابطه عاشقانه لزبین بین سومیر[xi]، که میخواهد جک کرواک[xii] شود، و میو[xiii]، که یک وارد کننده شراب فرآوری شده است، وجود دارد. سومیر که دلش میو را میخواهد، شروع به تغییر دادن زندگی بی بند و بارش میکند تا خودش را به دستیار شخصی شیک میو مبدل سازد. این عاشقانه نابرابر به زودی، وقتی به نظر میرسد تقدیر سومیر این باشد که اسپوتینک – افقی برابر انزوای فضا - میو باشد به خود تخریبگری، پیش از ناپدید شدن او منجر میشود. رمانتیسیسم هوس کردنی رمان دلدار اسپوتنیک همان قدر ظریف، که معذب کننده است.
***
شاهکار
موراکامی با جدا شدن از راوی های سی و چند ساله، ویسکی خور، و جز گوش کن رایج آثارش، رمان کافکا در ساحل را از زبان کافکا تامورا[xiv]ی 15 ساله فراری روایت میکند. کافکا که در پی یک بشارت ادیپی از پدر خشن و مرده خود فرار میکند، با پیدا کردن کار در کتابخانه یک شهر کوچک ساحلی پناهگاهی برای خود دست و پا میکند. به موازات ماجرای کافکا، داستان ساتورو ناکاتا[xv] روایت میشود که مردی مسن تر است که خاطرات بچگی در دوره پایان جنگ جهانی دوم را از دست داده، اما در عوض قادر است با گربه ها حرف بزند. ناکاتا پس از آنکه با یک قاتل گربه کش به نام جانی واکر[xvi] همراهی میکند، مجبور به فرار با کافکا میشود. هر دو شخصیت که از یک طرف در زندگی روزمره ژاپن و از طرف دیگر در یک پیرنگ جادویی که آنها را به هم میرساند قرار گرفتهاند، درگیر پرسش های شهودی میشوند. موراکامی گفته ضرورتی که پشت داستانهای او قرار میگیرد «گم کردن و گشتن و پیدا کردن» است. کافکا در ساحل از قفسه بندی ژانری طفره میرود، و در عوض نمونه مثال زدنی قابلیت مؤلف در نقشه نگاری یک هزارتوی رویاگون میشود که عدالت شاعرانه عجیب خودش را دارد.
Comments