سوراخ فلسفه، دريک زمان، در يک مکان، در يک بتان، کرونا ...

نويسنده در همان ابتداى كتاب با بيان تاثير گرفته شده از نيچه و كتاب چنين گفت زردتشت در دوران قرنطينه ويروس كرونا ،شروع به بازى با معناى استعاره از كلمه-سوراخ- و كنايه به ابرنَران كرده و به مرور همچنان، در حال اشاره به معناى استعاره از كلمه -سوراخ- وارد فلسفه،اخلاق ، مذهب مى شود.

دانش آموخته رشته كارگردانى نمايش در دانشگاه ايالتى وارونژ مقطع فوق ديپلم.

دانش آموخته رشته الهيات مقطع ليسانس ، جهاددانشگاهى دانشگاه تهران.

بعد از تحصيل مقطع فوق ديپلم، براى ليسانس به اكراين رفت، ولى بخاطر مصادف شدن ورودش با انقلاب نارنجى اكراين سريعا به ايران ديپورت شد، و در مدرسه ملى بازيگرى شروع به تمرين در كلاسهاى استاد پسيانى و سالها شركت در تئاترهاى دانشگاهى كرد. بازى در سريال كلاه پهلوى به كارگردانى ضياالدين درى را سالها تجربه كرد. با شروع مقطع كارشناسى ارشد الهيات شروع به ساخت و نوشتن فيلمنامه فيلم كوتاه كرد و بخاطر فيلم كوتاه دوّم درباره جمله‌اى از استاد فروغ فرخزاد به نام مغزهاى فاحشه، توبيخ و در نهايت بابت ساخت فيلم ممنوع مستند فرياااااد فرهاد در ارمنستان، مجبور به هجرت به اروپا شد. در آلمان بازيگرى و كارگردانى تئاتر دوباره شروع كرد، ولى براى رسيدن به اين جايگاه ماه‌هاى زيادى در كنار كليساى شهر كلن، روى زمين نشست و دوتار نواخت. بعد از نوشتن دو نمايشنامه به زبان فارسى و آلمانى (با مترجم) و كارگردانى آنان، كتاب سوراخِ فلسفه را، كه در ابتدا قرار بر نمايشنامه شدنش بود نوشت.