نویسنده: رضامکوندی
بخشی از یادداشت ژیلا اللهمرادی دربارهی داستان گردبیشه
«گردبیشه با تصمیمی آغاز میشود، که در اثر شکستن ساختارهای پذیرفته شده و ایمن، رخ میدهد. ابر انسان ساکن بهشت، در پی رو به رو شدن با خودآگاهی ناگهانیاش، میترسد و زندگی او پس از این ترس است که آغاز میشود. کامران برای به دست آوردن اختیار، جان شیرین جاودانیاش را برمیدارد و سر به سفر میگذارد. این سفر، ذهن انسان منطقی امروزی را به طرز ناباورانهای، دست کم برای چند روز، از بیماری قالبیافتگی رها میکند. انسان تلخ شدهی ناکام با شروع این سفر، ناگهان خود را از چنگ بایدها و نبایدها، ساختارها و چارچوبها، تعاریف پذیرفته شده و قوانین علمی غیر قابل انکار، رها شده مییابد. بال میگشاید و دیوارهای پوسیده و چرک گرفتهی عادت را پشت سر میگذارد، به اعماق درون سرک میکشد و با ولع، غیرممکنهای ممکن شده را، به مشاهده مینشیند.»
£10٫00Price