نویسنده: دیوید سداریس
شابک: 9786002291134
انتشارات: چشمه
موضوع: داستان های آمریکایی
مترجم: پیمان خاکسار
زبان: فارسي
جلد: نرم
قطع: رقعی
تعداد صفحه: 233
بالاخره يه روزي قشنگ حرف ميزنم
کتاب حاضر مجموعهای از مقالهها و یادداشتهای طنز «دیوید سداریس» نویسندهی امریکایی است. پیمان خاکسار در مقدمهی این کتاب دربارهی رفتن سراغ نویسندههایی همچون سداریس و معرفی آنها به خوانندهی فارسیزبان مینویسد: «ممکن است با دیدن عناوین بعضی از کتابهایی که ترجمه کردهام با خودتان بگویید این نویسندهها دیگر کیستاند؟ شاید پیش خودتان فکر کنید که خاکسار دوست دارد نویسندههای بیاهمیت و ناشناخته را از تاریکترین کنجهای ادبیات جهان پیدا کند و آثارشان را ترجمه کند. اینطور نیست. این نویسندهها مهماند؛ شاید مهمتر و مشهورتر از کسانی که آثارشان در ایران ترجمه و خوانده میشود. در دورانی که فقط مخاطب ادبیات بودم و ترجمه نمیکردم همیشه برایم سؤال بود که چرا هیچ مترجمی سراغ این آثار نمیرود؟ شاید همین باعث شد که به ترجمه روی بیاورم و نویسندههایی را که دوست داشتم ولی آثارشان به فارسی ترجمه نشده بود به شما معرفی کنم تا در لذت خواندنشان باهم شریک شویم. دیوید سداریس هم از همین دسته نویسندگان است.»
«بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» شامل ۲۶ یادداشت طنز از سداریس است. سداریس پرمخاطبترین طنزنویس پانزده سال اخیر امریکاست. تمام کتابهایش با مقیاسهای نجومی پرفروشاند. تاکنون تنها در امریکا هشت میلیون نسخه ازآثارش به فروش رسیده است و «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» به بیشتر زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده است.
پیمان خاکسار میگوید: «سداریس میخنداند. به مفهوم واقعی کلمه. از او نباید انتظاری را داشته باشید که از کافکا و فاکنر و بورخس دارید. اتفاقاً در بیشتر طنزهایش، بهخصوص در این کتاب، فضاهای روشنفکری و روشنفکران را دست میاندازد و باعث خنده میشود.»
«بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» یکی از پرفروشترین کتابهای سال ۲۰۰۰ امریکا شد. سداریس به خاطر این کتاب جایزهی «ثربر» برای طنز امریکایی را برد و مجلهی «تایمز» او را طنزنویس سال نامید. سداریس در دسامبر سال ۲۰۰۸ از دانشگاه بیرمنگام دکترای افتخاری دریافت کرد. او تاکنون بیش از چهل مقاله در مجلهی «نیویورکر» چاپ کرده است.
بخشی از یادداشت «بکنش دوتا»ی سداریس دربارهی دشواریهای یادگیری زبان فرانسه:
«برای من وحشتناکترین مانع در یادگیری فرانسه این است که هر اسمی جنسیت دارد و این جنسیت بر روی ضمیر و صفت اثر میگذارد. به این خاطر که زن است و تخم میگذارد، مرغ مذکر است. اما کلمهی مردانگی مؤنث است. چون دستور زبان فرانسه اینطور دستور فرموده، هرمافرودیت مذکر است وبیحاصلی مؤنث. ماهها تلاش کردم تا رمز پنهانش را کشف کنم ولی بالاخره فهمیدم که عقل و منطق نمیتوانند هیچ کمکی به من بکنند. هیستری، روانپریشی، شکنجه، افسردگی: به من گفته شد هر چیز ناخوشایندی احتمالاً مؤنث است. کمی امیدوار شدم ولی این نظریه هم با کلمات مذکری مثل جنایت، دنداندرد و اسکیت به باد فنا رفت. من مشکلی با یادگیری خود کلمات ندارم ولی جنسیتها به اشتباهم میاندازند و در ذهنم نمیمانند. چه حقهای سوار کنم که یادم بماند ساندویچ مذکر است؟»