top of page

کسی درجائی دستگیره ترمز اضطراری قطار را می‌کشد. سایش گوشخراش چـرخ‌های لکوموتیـو روی ریل‌های زنگ زده. قطار با تکان‌های شدیدی توقّف می‌کند. صحرا به پشت شیشه پنجره می‌دود. بیرون از قطارهوا غبارآلود و تیره و تار است. صحرا با کنجکاوی گردن مـی‌کشد. اشبـاحی در غبـار سرخ می‌چرخنـد و قطـار با کنـدی حرکـت می‌کنـد و اشبـاح دور و دور‌تر می‌شـوند. صـدای تلق و تلق چرخ‌هـای لوکـوموتیـو که به مرور سرعت می‌گیـرد با صـدای رگبـار مسلسل در هم می‌آمیزد.

باد سرخ . حسین دولت‌آبادی

£15٫00Price

    Related Products

    bottom of page