top of page
Writer's pictureسردبیر

چرا باید ترجمه‌های مهسا ملک‌مرزبان را بخوانیم؟





1.سفر در اتاق تحریر:

استر درمورد این کتاب می‌گوید ایده‌ی این کتاب در آخرین روز فیلمبرداری یکی از فیلم هایم به ذهنم رسید. یکهو به این فکر افتادم که اگر قهرمان و شخصیت‌های تمام کتاب هایم یک روز به سراغم بیایند و بگویند چرا این سرنوشت را برایشان رقم زدم چه دارم به آنها بگویم.

سفر در اتاق تحریر به نوعی یک محاکمه است. محاکمه‌ی نویسنده‌ای که دیگر پیر شده و فراموشی به سراغش آمده و دیگر حتی فرق میز و صندلی را نمی‌داند. کتاب با تصویر صحنه ای آغاز شده که استر می‌گوید نمی‌توانست آن را از ذهنش خارج کند: تصویر پیرمردی که لباس خواب و دمپایی چرمی پوشیده و لبه‌ی تختش نشسته. دستانش را روی زانو گذاشته و به کف اتاق خیره شده. از خودم پرسیدم: این چه تصویری ست؟ معنایش چیست؟ چرا مکرر آن را می‌بینم؟ درست یا غلط، رسیدم به اینکه شاید این تصویر بیست یا سی سال دیگر خودم باشد.

پل استر با کلمات جادو می‌کند و اجازه نمی‌دهد حوصله‌ی خواننده‌اش سر برود.


2.بخور و نمیر:

در توصیف این کتاب همین بس که بهترین منبع الهام برای نویسندگان جوان و جویای نام است.

مجموعه‌ای ست از خاطرات جذاب و اغلب طنزآمیز پل استر از جوانی و دورخیرهایش برای نویسنده شدن. شرح سرگشتگی‌‌ها و ناکامی‌هایش در این راه. تلاش‌های باورنکردنی او برای بقا و آزمودن شغل‌های مختلف و غجیب ، از جاشویی روی عرشه‌ی کشتی تا ظرفشویی در رستوران، حکایت روی آب ماندن و غرق نشدن و تلاش برای رسیدن است. نویسنده ای که برای تامین معاش کارهایی فرسنگ‌‌ها دورتر از نویسندگی و علائقش را انجام داده است. شکست‌های عاطفی، مالی و شغلی که پی در پی سر می‌رسند و امانش را می‌برند. شرایطی که برای هر جوانی در ابتدای راه کاملا قابل لمس است.

استر در اواخر کتاب می‌نویسد: "می‌خواستم دست از تلاش بردارم و مثل بقیه زندگی کنم. نُه سال تنگدستی بی حد و مرز مرا از پای درآورده بود. دیگر هیچ فکری به مغزم خطور نمی‌کرد. انگار توی یک گودال عمیق و تاریک گیر کرده بودم... "



3.سانست پارک:

داستان با جوانی شروع می‌شود که برای فرار از اشتباهات گذشته از خانه‌ی مجلل پدری فرار می‌کند و نظافتچی خانه‌های متروکه می‌شود. در این مسیر با آدم هایی آشنا می‌شود که زندگی هرکدامشان یک کتاب است و نویسنده روی هر فصل داستان نام یکی از آن شخصیت‌‌ها را گذاشته است. آدم هایی پر از رویاهای از دست رفته که تا ابد وبال گردنشان می‌ماند. افرادی که هنوز تحت تاثیر جنگی هستند که در ظاهر سال هاست تمام شده ولی تاثیرات آن هنوز ادامه دارد و شاید هیچ وقت نتوانند فراموشش کنند. کتاب پر است از اسم نویسنده و کتاب و فیلم و شخصیت‌های حقیقی که با واقعیت پیوند دارند.

سانست پارک در عین اینکه داستان جوان‌های آمریکایی ست اما اوضاع معیشت و کار و شرایط اجتماعی طبقه‌ی متوسط را تا زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا توصیف می‌کند. به موضوع آزادی بیان می‌پردازد، نویسندگانی که در نقاط مختلف دنیا به خاطر نوشته هایشان محکوم به زندان هستند. این کتاب درباره‌ی تصمیم هایی ست که یک روزی بی خیال و فکر نشده می‌گیریم و چند سال بعد نتایج همان تصمیم‌‌ها مسیر زندگی مان را کاملا تغییر می‌دهند و کاری از دستمان ساخته نیست.

در جایی از کتاب می‌خوانیم: "هدف نداشتن یعنی امید و آرزو نداشتن، این که به آنچه داری راضی باشی، چیزی را که دنیا از این طلوع تا طلوع بعدی به تو ارزانی می‌دارد بپذیری. برای اینطور زیستن باید زیاده نخواهی... همان بس که زنده بمانی!"

ترجمه‌ی این کتاب در سال 90 همزمان با نسخه‌ی انگلیسی آن در آمریکا چاپ شد. به این صورت که نویسنده متن کتاب را قبل از چاپ برای ناشر ایرانی فرستاد تا همزمان با نسخهء اصلی، ترجمه‌ی فارسی آن نیز در ایران منتشر شود.


4.داستان‌های واقعی از زندگی آمریکایی:

خانواده، عشق، جنگ، مرگ، حیوانات، رویاها، زندگی در همه جای دنیا روال ثابت و مشابهی دارد. انگار مشکلات و عواطف و دردها و دلتنگی‌های ما با آن کسی که در آفریقا، اروپا یا حتی آمریکا زندگی می‌کند یکی ست.

این کتاب مجموعه‌ی 180 داستان کوتاه واقعی ست برآمده از دل مردم آمریکا که در اغلب آنها ماجرایی ماورایی، نامنتظره و معجزه آسا دستمایه‌ی خلق داستان هایی تفکر برانگیز شده است.

این داستان‌‌ها ثمره‌ی برنامه ای رادیویی ست که پل استر مجری آن بود و در آن از شنوندگانش خواست یک قصه از زندگی خودشان برای او بفرستند تا در برنامه خوانده شود. واکنش مردم به این درخواست اعجاب انگیز است.

استر بیش از 4000 نامه از سراسر آمریکا دریافت می‌کند، برخی از این داستان‌‌ها به قدری شنیدنی اند که تصمیم می‌گیرد آنها را در قالب یک کتاب چاپ کند.


5.خاطرات سیلویا پلات، دفترچه‌ی خاطرات این شاعر آمریکایی ست، از هجده سالگی تا یک هفته پیش از خودکشی جنجال برانگیزش. این کتاب پر است از خصوصی ترین نوشته‌های پلات از اواخر دبیرستان تا دانشگاه و بعد ازدواجش و همینطور زندگی حرفه ای در مقام شاعر و نویسنده و همینطور زندگی شخصی‌اش در کنار تد هیوز ملک الشعرای معروف انگلیس که قصه‌ی زندگی شان فیلم هم شده و همیشه برای طرفداران ادبیات و سینما دستمایه‌ی داستان‌‌ها و فیلم‌های زیادی بوده است. جالب است بدانید که طرفداران پلات از وجود چنین دفترچه خاطراتی اطلاع داشتند و منتظر انتشار آن بودند اما تد هیوز اجازه‌ی چاپ آن را نمی‌داد. در نهایت هم بعد از حذف چند صفحه از خاطرات مشترک شان و با گذشت نزدیک به سی سال از مرگ پلات تسلیم خواست ناشران و خوانندگان شد و آن را منتشر کرد.

در این کتاب با سیلویا پلات واقعی روبرو هستید، کسی که رمان حباب شیشه را نوشته و اشعار زیبایی سروده که هم در زمان خودش و هم در طول این سال‌‌ها بر دل بسیاری از مردم دنیا نشسته است. اما در لابلای صفحات همین کتاب است که می‌فهمیم چرا به جایی رسید که تصمیم گرفت به زندگی خود پایان بدهد. پایانی آنقدر شوک آور که تا پیش از انتشار این خاطرات یک راز بزرگ باقی مانده بود.

در جایی از کتاب می‌خوانیم: "برگشته ام خانه. موهایم را شانه زده ام. لباس خواب به تن کرده ام و منتظرم خوابم ببرد. امشب میهمانی رونمایی بود. کتابم چاپ شد بالاخره. مدت‌‌ها بود منتظر فرا رسیدن چنین شبی بودم. حالا آن شب فرارسیده، تمام شده و منتظر خوابم. سرخورده ام؟ نمی‌دانم. انتظار داشتم منتقد دیلی تلگراف برایم هورا بکشد؟ نمی‌دانم. تنها این را می‌دانم که اتفاق‌‌ها در ذهن من پر رنگ تر و شفاف تر و هیجان انگیزترند. در زندگی واقعی اما همه چیز دو پرده مات تر است. معمولی تر. اتفاق، می‌افتد و تو با خودت فکر می‌کنی ارزش اینهمه تب و تاب و انتظار را داشت؟ انتشار نخستین رمان، سفر، جدایی، بازسازی خانه‌ی چوبی کنار دریا، ملاقات‌های پی در پی با ریچارد، همه شان معمولی تر از آن بود که در ذهنم ساخته بودم. در این زمانه، دیگر از اتفاق‌های بزرگ خبری نیست. به یادماندنی ترین خاطراتم در لحظات بی خبری و بی انتظاری رخ داده است. باید از خارق العاده کردن چیزها و آدم‌‌ها در ذهنم دست بردارم. شاید راز مهم زندگی همین باشد. زندگی در لحظه، پذیرش رویدادها به همان شکلی که هستند و منتظر معجزه نماندن....!"


6.بچه‌هایمان به ما چه می‌آموزند، یک کتاب روانشناسی ست. البته نه از آن‌‌ها که روانشناس‌‌ها برای بیماران می‌نویسند. این کتاب را یک پدر روانشناس از یافته‌های خودش در رابطه با پسر تازه به دنیا آمده‌اش نوشته. پدری که با بچه دار شدن مشکل دارد و مجبور است تمام نظم زندگی‌اش را به خاطر بچه به هم بریزد و به اعتراف خودش وقت نازنینش را برای رسیدگی به بی اهمیت ترین کارهای بچه هدر بدهد. اما در همین مسیر ناخواسته و سخت، درباره‌ی مفاهیم ثابت زندگی مثل عشق، مرگ، خانواده، کار، دوستی و ... به درک تازه ای می‌رسد و نگاهش به جهان پیرامونش دگرگون می‌شود. این کتاب مجموعه‌ی درس هایی ست که یک پدر روانشناس از کودک چند ماهه‌اش می‌آموزد. خوشبختانه سال هاست که این کتاب را خیلی‌‌ها خوانده اند و به دیگران بسیار پیشنهاد داده اند. از روانشناس‌های کودک و درمانگرها و مشاورین خانواده، استادان دانشگاه، موسسات آموزشی و بخصوص کتابفروشی‌‌ها که با مخاطبان ارتباط تنگاتنگ دارند. نکته‌ی مهم اینجاست که این کتاب الزاما برای پدر و مادرها نیست، این کتابی ست که هرکسی با خواندن آن به درک تازه ای از جهان می‌رسد، جهانی که نقش بچه‌‌ها در آن بی اغراق بسیار موثر و انکار ناپذیر است.

پیرو فروچی می‌نویسد: "وقتی بچه هایمان بزرگ می‌شوند ما گذشته‌ی خود را مرور می‌کنیم و بار دیگر از مسیری می‌گذریم که زمانی گذشته ایم... بچه‌‌ها با نشان دادن این نکته که چقدر در گذشته غوطه وریم ما را به دنیای حال فرا می‌خوانند. گذشته زنجیری به دست و پای ماست که بچه‌‌ها کمک مان می‌کنند آن را پاره کنیم...."



7.در جستجوی حسن کتابی ست که اگر درباره‌اش نشنیده یا نخوانده باشید ابدا از روی جلد و نامش بتوانید قصه‌ی کتاب را حدس بزنید. مردی تبعه آمریکا برای انجام ماموریت به عنوان مشاور شرکت نفت، قبل از انقلاب به همراه خانواده‌اش به ایران می‌آید، در شمیران ساکن می‌شود و فردی به نام حسن و همسرش را استخدام می‌کند که آشپزی و کارهای منزل را انجام دهند. حسن در طول پنج سال اقامت آن‌ها در ایران، برای چهار پسر خانواده، داستان‌هایی از شاهنامه و هزار و یک شب تعریف می‌کند، از آداب و رسوم ایرانی‌ها سخن می‌گوید، همسرش قالی ایرانی می‌بافد و غذای ایرانی می‌پزد و آنها به این شکل کیک دل نه صد دل به ایران علاقه مند می‌شوند.

اعضای این خانواده درست قبل از پیروزی انقلاب به کشورشان باز می‌گردند اما .... دوری و جدایی از حسن و ایران و خاطرات باعث نمی‌شود که آن روزهای شیرین را فراموش کنند. این حس آنقدر قوی ست که آنها را بعد از سالها به ایران باز می‌گرداند و تازه قصه از اینجا شروع می‌شود.... این کتاب به چندین زبان ترجمه شده و ترنس وارد نویسنده‌ی این کتاب روزنامه نگار و نویسنده‌ی شناخته شده ای در آمریکاست. همراه همسرش در فلورانس ایتالیا زندگی می‌کند. فارسی را خوب می‌فهمد و صحبت می‌کند و عاشق ایران است. در ملاقاتی که با او داشتم، از علاقه‌اش به ایران و تصمیمش برای ساخت فیلم از روی این کتاب صحبت کردیم. می‌توانم بگویم ترنس یا آنطور که آقای امرایی صدایش می‌کند، تری، یک ایرانی ست که شبیه آمریکایی هاست. راستش را بخواهید کمتر دیدم یک غیرایرانی اینطور شیفته‌ی ایران باشد و دلش برای این کشور بتپد. لذت خواندن این کتاب و غرق شدن در توصیفات شیرین ترنس وارد از زیبایی‌‌ها و جذابیت‌های ایران را به شما پیشنهاد می‌کنم.

جالب تر اینکه تا به حال چند فیلمساز ایرانی و غیر ایرانی تصمیم گرفته اند این داستان را به فیلم تبدیل کنند اما متاسفانه هیچکدام به نتیجه نرسیده است.

چاپ سوم این کتاب بعد از چندین سال وقفه به تازگی به بازار آمده است. این کتاب حاصل همکاری من با استاد گرانقدر جناب آقای اسد الله امرایی ست.

ترنس وارد می‌نویسد: "شیراز، شهر افسانه‌ی شاعران، شراب، گل سرخ و عشق، بیشتر به بندری مدیترانه ای شبیه بود تا واحه ای محاصره شده در پشت دژهای سنگی زاگرس. رودخانه‌ی پرآبی در مرکز شهر روان بود... این منطقه را توسکانی ایران، فارس می‌نامند. کانون حماسی پارس باستان، که ضمنا زادگاه انگور شرابی شیراز است که هم اکنون در استرالیا پرورش می‌یابد. شیراز نیز نخستین پناهگاه قبایل آریایی به شمار می‌رود و در طول قرن‌‌ها به دلیل پرورش حکما و دانشمندان و هنرمندان بسیار و به ویژه دو شاعر گرانقدر پارسی گوی یعنی سعدی و حافظ بسیار محبوبیت یافته است...

می‌دانستم که سفرمان را از جای درستی شروع کرده ایم. هنوز غروب بود که وارد مسجد نصیر الملک شدیم. اولین بنای معماری صورتی رنگی بود که تا آن زمان دیده بودم. شاه قاجار در قرن نوزدهم به صنعتگران عاشق رنگ دستور داده بود که دم زندگی را به اشیا چینی یکنواخت سفید – آبی آلمانی بدمند و رنگ و بوی وطنی به آن بدهند. بدین ترتیب هزاران کاشی لعابی پدید آمد که تلفیقی از تصاویری به رنگ گلبرگ‌های گل سرخ و زرد آفتابگردان با دقت و ظرافت خاصی با دست روی آن نقاشی کرده اند."



8.بودن، کتابی سراسر درس زندگی ست. بسیار صیقل خورده و دقیق نوشته شده، به حدی که تمام حس‌های خواننده را درگیر می‌کند. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: "رشد گیاهان باغ فصل خاصی دارد. بهار و تابستان هست اما پاییز و زمستان هم از راه می‌رسد. بعد دوباره بهار و تابستان می‌شود. اما تا زمانی که ریشه‌‌ها خشک نشده اند همه چیز درست است و ختم به خیر می‌شود."

یرژی کاشینسکی، نویسنده‌ی لهستانی-آمریکایی، این رمان را در 1979 نوشته و با اقتباس از آن فیلمنامه ای نوشت و آن را هال اشبی با بازی پیتر سلرز به فیلم بدل کرد. بودن، داستان باغبانی به نام چنس است که از کودکی در خانه‌ی پیرمردی زندگی کرده و دنیایش محدود به یک باغ است و آنچه که در تلویزیون اتاقش می‌بیند. با مرگ پیرمرد و اتفاقاتی که در روند داستان رخ می‌دهد، برای اولین بار در 40 سالگی مجبور به ترک آن خانه می‌شود و پا به دنیای بیرون باغ می‌گذارد. دنیایی که نه او از آن شناختی دارد و نه دنیا او را می‌شناسد، اما مسیر زندگی‌اش به طور عجیبی از همینجا تغییر شکل می‌دهد.

این کتاب یک اثر هنری جاودان است و هر بخش آن زمان بندی دقیق، طنز و بی قراری ماورایی دارد. دنیای چنس بسیار متفاوت و غریب با انسان‌های دیگر است و ارزش کشف کردن دارد. دنیایی پر از امید و در عین حال پذیرش واقعیت‌های تلخ زندگی ست. خواندنش را به کسانی توصیه می‌کنم که حوصله‌ی جملات اضافی و توصیفات مطول را ندارند، سرشان شلوغ است، اما دوست دارند کتاب بخوانند. این کتاب آنقدر خواندنی هست که حتی دوباره خواندنش حوصله تان را سر نمی‌برد.



9.شیفتگی‌ها، از نویسنده‌ی نابغه‌ی اسپانیایی خابیر ماریاس که جوایز متعددی در ادبیات این کشور به دست آورده و من از او دو کتاب دیگر هم ترجمه کرده ام. ماریاس تبحر خاصی در ایجاد سوال‌های معمایی دارد. در دل روایتش به یکباره از قلب یک رابطه و حادثه نقبی می‌زند به گذشته ای نه چندان دور و با نخی نامرئی آدم‌‌ها را به هم وصل می‌کند، به شکلی که خواننده در تک تک صفحات به کشف‌های ریز و درشت و پایان کتاب به کشفی بزرگ برسد. این کتاب روایت عشق، شیفتگی، دلدادگی، اندوه، از دست دادن، گذشت و جنایت است. ساختار روانشناختی دارد، پس در خواندن آن صبور باشید، بخصوص تا انتهای فصل اول. کتاب‌های ماریاس برای تندخوانی و یک شبه خواندن نیست. پیشنهاد می‌کنم آن را مزه مزه کنید تا به جانتان بنشیند. شیفتگی‌‌ها داستان بهای عشق است. نویسنده به خوبی خواننده‌ی کتاب را مقابل وجدانش قرار می‌دهد تا درواقع به خودش جواب این سوال را بدهد که آیا حاضر است به خاطر حفظ عشقی بزرگ، از آن عشق چشم بپوشد؟ این فداکاری و گذشت است یا رها کردن و بی تفاوتی؟ این کتاب روایت زنی است درمورد زوجی که به نظرش زوج ایده آل هستند و این دیدگاه بر اساس مشاهده‌ی هر روزه‌ی این زوج به هنگام صرف صبحانه در کافه ای در قلب مادرید شکل گرفته است. شوهر زن در ماجرایی به قتل می‌رسد و از اینجا دو زن به هم نزدیک می‌شوند و خابیر ماریاس رازی بزرگ را در داستان تکان دهنده‌اش آشکار می‌کند.

"درست است، همه‌ی ما نسخه‌های جعلی متوسطی هستیم از کسانی که کامل شان را هیچوقت ندیده ایم. کسانی که هیچ وقت حتی نزدیک مان نشده اند و فقط از زندگی کسانی که امروز دوست شان داریم عبور کرده یا شاید توقف کرده اند... نمی‌توانیم تظاهر کنیم اولین عشق یا محبوب کسی هستیم. ما فقط در دسترسیم. باقیمانده، ته مانده، کالای ته انبار. بزرگترین عشق‌‌ها هم برهمین پایه و اساسِ پست بنا می‌شود و بهترین خانواده‌‌ها شکل می‌گیرد و ما از دل آنها برمی آییم...."


10.قلبی به این سپیدی دنیای ادبیات معتقد است این رمان شاهکار ماریاس است. بی دلیل نبود که مهمترین نویسندگان دنیا آن را تحسین کرده اند. قلبی به این سپیدی جوایز متعددی هم نصیب نویسنده‌اش کرده و شگفتی انبوهی از خوانندگان را همراه داشته است. تصور کنید رمان با یک صحنه‌ی بی نهایت تکان دهنده و بدیع شروع شود به نحوی که خواننده را شوکه کند و بعد طوری داستان را ادامه بدهد که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. قلبی به این سپیدی داستان رازهای مگوی دنیاست، قصه‌ی رازهایی که نباید گفته و شنیده شوند. رازهایی که باید سربه مُهر بمانند تا دنیا و آدم هایش سرجایشان بمانند. بخصوص گذشته‌های پر رمز و راز که هنوز پرونده هایشان باز است و آدم را به تلنگری به تونل زمان می‌کشاند.

"کسانی که مدت مدید رازی را پنهان می‌کنند این کار را از سر شرم یا صرفا به خاطر مراقبت از خودشان انجام نمی‌دهند. گاهی برای حمایت از دیگران، با حفظ دوستی یا رابطه‌ی عاشقانه، یا زندگی مشترکشان این کار را می‌کنند ... شاید هم نمی‌خواهند داستانی را که آرزو می‌کردند هرگز اتفاق نمی‌افتاد، به دنیا اضافه کنند. اگر درباره‌اش حرف نزنی مثل این است که پاکش کرده ای، کمی فراموشش می‌کنی، و بعد انکارش می‌کنی. نگفتن یک ماجرا می‌تواند لطف کوچک کسی در حق دنیا باشد باید برای این کار آدم‌‌ها احترام قائل باشیم."

ماریاس در این رمان می‌خواهد توجه خواننده‌اش را به زمان حال معطوف کند. زمانی حالی که وقتی گذشت دیگر حال نیست، گذشته شده و دیگر قابل دسترس نیست. هرچیز درگذر زمان محکوم به فناست و از دسترس ما خارج. قلبی به این سپیدی داستان مترجم جوان سازمان ملل است که به تازگی با همکار خود که درواقع سمتی بالاتر از او دارد ازدواج کرده است. حوادث و تفکرات زیادی ذهن او را پوشانده. این که ازدواج به چه معناست و روابط زن و مرد بعد و قبل از ازدواج چرا و چطور تغییر می‌کند. بعد از این ازدواج است که دچار بازخوانی گذشته‌ی مه آلودش می‌شود، ضمنا می‌داند که پدرش راز بزرگی را از او پنهان کرده، پدری که قبل از مادرش با خاله ای او ازدواج کرده بود، خاله ای که بعد از سفر ماه عسل خودش را کشت و او می‌خواهد راز این خودکشی را کشف کند.

رمان‌های ماریاس پر از جملات به یاد ماندنی و عمیقی ست که ذهن خواننده را رها نمی‌کند. با این حال چندان دنبال قصه گفتن نیست، برای او معنا و مفهوم چیزی که قرار بوده بگوید مهم است نه لزوما فرجام داستان... او در تمام بخش‌های رمانش به تغییر جهان انسانی توجه می‌کند که از چیزی در دوردست‌‌ها واهمه دارد. ریتم رمان سریع است، البته در چهل صفحه‌ی اول رمان خواننده را به صبوری دعوت می‌کند تا آرام آرام با او همراه شود و بعد داستانی تعریف می‌کند که تلفیقی ست از از خشونت، عشق و ماجراجویی.

در جای دیگری از کتاب می‌خوانیم: "دنیا پر از شگفتی‌‌ها و رازهاست. فکر می‌کنیم که آدم‌های نزدیک مان را می‌شناسیم. اما زمان با خودش چیزهایی می‌آورد که می‌فهمیم کمتر از آنچه فکر کرده ایم، می‌دانیم؛ یعنی تقریبا هیچ. همیشه بخش بزرگتر حقیقت در سایه قرار دارد. حتی اگر بخش روشن بزرگتر شود، باز هم بُرد با سایه هاست. "



11.اگر می‌دانستی تا کی زنده هستی

داستان چهار برادر و خواهر از خانواده ای سنتی در نیویورک و چگونگی مواجهه‌ی آنها با سرنوشتی که انگار از پیش برایشان رقم خورده است. زنی سیاهپوست در همسایگی آنها زندگی می‌کرد که مدعی بود می‌تواند زمان مرگ آدم‌‌ها را پیشگویی کند و آنها که بین هشت تا دوازده سال سن داشتند پنهانی به سراغ این زن می‌روند تا از راز بزرگ زندگی خود باخبر شوند.

بعد از شنیدن آنچه نباید می‌شنیدند، مسیر زندگی خود را به شکلی ناخودآگاه انتخاب کردند. نمی‌دانستند باید حرف‌های او را باور کنند یا نه، اما انگار چیزی در درونشان آنها را به سمت آن سرنوشت می‌کشید یا از آن پرهیز می‌داد و دور می‌کرد. سیمون گلد که به سان فرانسیسکو فرار کرد تا عشق زندگی‌اش را پیدا کند، کلارای خیال باف به لاس وگاس رفت و شعبده باز شد و دنیل سعی کرد در شغل پزشک ارتش تقدیر را به کنترل خود درآورد و واریای عاشق کتاب نیز به دنبال جواب سوال هایش به علم روی آورد. اما کدامیک از آنها در زندگی موفق شدند و آیا توانستند با تقدیر همراه شوند یا با انکار آن سرنوشت خود خواسته شان را رقم بزنند؟

رمانی بسیار عمیق و بلندپروازانه که نه درباره‌ی چگونه مردن، بلکه درباره‌ی چگونه زیستن و بهره گرفتن از فرصت عمر است، خواه کوتاه باشد خواه طولانی.

نویسندگان و منتقدان مطرح جهان مثل لوری مور، ریچارد روسو و ناتان هیل، این نویسنده‌ی جوان را ستوده اند و قلمش را تحسین کرده اند.

اگر عاشق داستان‌های خانوادگی هستید این رمان بهترین چیزی ست که می‌توانید بخوانید. نگاهی ماندگار و تاثیرگذار به اتفاقی که ممکن است برای هر خانواده ای که زیاد می‌داند رخ بدهد. اصلا نمی‌توانم بگویم چقدر این کتاب خوب است: کارن جوی فولر.

خوانندگان ایرانی نیز این کتاب را بسیار دوست داشته اند، به حدی که در مدت کوتاهی چاپ‌های مجدد آن به بازار راه یافته است.



12. زندگی خصوصی یک سرآشپز

این یک داستان واقعی ست. زندگینامه‌ی خود نوشت نورا اِفرون، نویسنده، فیلمنامه نویس، کارگردان و تهیه کننده‌ی آمریکایی که آن را بر اساس اتفاق‌های ازدواج دومش با کارل برنشتاین روزنامه نگار و جدایی از او نوشته است. بخش زیادی از رویدادها، شخصیت ها، و حتی پیرنگ داستان واقعی بوده و به روابط خصوصی برنشتاین با مارگرت جی، دختر جیمز کالاهان، نخست وزیر سابق بریتانیا برمی گردد. همین موضوع را از دلایل استقبال خوانندگان از این کتاب دانسته اند. بعلاوه، افرون به زیبایی و ظرافت به موضوع خیانت در روابط پرداخته و این موقعیت تلخ را با شیرینی طنز آمیخته و داستانی مملو از کنجکاوی و جذابیت آفریده است. از آنجا که شخصیت اصلی داستان سرآشپز مطرحی در آمریکاست و برنامه‌های آشپزی پرطرفداری در تلویزیون دارد، قصه پر است از غذاها و دسرهای متنوعی که جا به جای کتاب نامی از آنها می‌آید و مترجم تک تک آنها را به صورت زیرنویس برای خواننده‌ی فارسی زبان آورده است. بنابراین کتابی که در دست می‌گیرید در عین اینکه حاوی قصه ای خواندنی ست، پر از دستورهای مختلف است که می‌توانید برای لذت مضاعف از خواندن این کتاب از آنها نیز بهره بگیرید.

در 1986 یعنی سه سال پس از انتشار این کتاب، مایک نیکولز کارگردان و تهیه کننده‌ی آمریکایی، فیلمی با اقتباس از این داستان با بازی مریل استریپ و جک نیکلسون ساخته که آن اثر نیز تماشایی و پرطرفدار بوده است. نام اصلی کتاب و فیلم ساخته شده بر اساس آن "سوز دل" است.


13.موانع حضور زنان در حکومت‌ها

این کتاب، اطلاعات کاملی در اختیار علاقه مندان و بخصوص پژوهشگران و دانشجویانی قرار می‌دهد که نیاز به بررسی و کشف ارتباطات بین المللی دارند، ضمنا با تفکری انتقادی، مفاهیم و دغدغه‌های ملل مختلف را درباره‌ی این موضوع بحث انگیز و مهم جهانی بررسی می‌کند. با استفاده از نظرات و عقاید برگزیده و درعین حال متنوع از منابع گوناگون بین المللی، چشم اندازی وسیع از موانع حضور زنان در دولت‌‌ها و حکومت‌های مختلف جهان ارائه داده است. نظراتی که در تدوین بخش‌های مختلف کتاب از آنها استفاده شده، منتخبی ست از روزنامه ها، مجلات، اسناد حکومتی، بولتن‌های داخلی سازمان‌‌ها و غیره.

این کتاب موانع حضور زنان در راس یا بدنه‌ی حکومت‌‌ها را از جنبه‌های گوناگون و با نگاهی به حکومت‌های سرتاسر جهان بررسی می‌کند، از جمله موقعیت فعلی زنان در مقایسه با مردان، دلایل فقدان تنوع جنسیتی در ساختار دولت ها، وضعیت جهان در صورت قدرت گیری زنان و نقش جنسیت گرایی در دور نگه داشتن زنان از موقعیت‌های رهبری. البته که در همه جای دنیا اتفاق‌های مثبتی در حال وقوع است، اما همانطور که در این کتاب می‌خوانیم، زنان راهی طولانی در پیش دارند تا اجازه یابند بار خدمت به مردم را در تناسب سیاسی به طور مساوی تقسیم کنند.



فیلمنامه نویسی

فیلمنامه نویسی برای دامیز، نوشته‌ی لورا شلهارت و از مجموعه کتاب‌های فور دامیز است. این کتاب مجموعه ای کارآمد و مفید است و هرآنچه را در فیلمنامه نویسی نیاز دارید به شما خواهد آموخت. تمام مراحل، از چگونگی یافتن ایده و بسط آن تا فروش فیلمنامه و گزینش عناوین اصلی و معروف. در این کتاب برخلاف چیزی که در اکثر کتاب‌های مربوط به فیلمنامه نویسی مشاهده می‌شود، تنها به یک وجه از این کار مهم پرداخته نشده و تمام ابعاد این هنر پیچیده تشریح شده است. این کتاب را نشر آوند دانش در سال 1395منتشر کرده است.


کتاب‌های شخصیت‌های تاثیرگذار جهان


زندگینامه‌ی بینظیر بوتو، نخست وزیر اسبق پاکستان، ایندیرا گاندی، نخست وزیر هند، وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلستان و کریستف کلمب، کاشف آمریکا را نشر ققنوس چاپ کرده که آنها را هم به صورت چاپی و هم به صورت نسخه‌ی صوتی می‌توانید تهیه کنید.

آشنایی با بورخس، از مجموعه‌ی آشنایی با نویسندگان جهان. برای آگاهی از اندیشه و زندگی نویسندگان برجسته و تاثیری که آنها بر جهان فرهنگ و ادب و چالش آدمی برای درک جایگاه خود در جهان هستی گذاشتند. هرکتاب در کنار اطلاعات زندگینامه ای، افکار و عقاید نویسنده را به ویژه در مواجهه با جریان‌‌ها و تحولات ادبی و فرهنگی عصرش بازگو و نکته‌های اصلی اندیشه او را از زبان خودش بیان می‌کند. این کتاب را نشر مرکز در سال 1387 منتشر کرده است.


کتاب‌های کارآگاهی و پلیسی

راز کلاه رومی، نوشته‌ی الری کویین، نشر ویدا ، 1394

سرنخ 39 ، نوشته‌ی دیوید بالداچی، نشر ویدا ، 1394


داستان کوتاه

مجموعه داستان‌های کوتاهی از رولد دال، گابریل گارسیا مارکز و چندین نویسنده‌ی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبی را ترجمه کرده ام که فعلا چاپ آنها متوقف شده است.

خرید قلاب ماهیگیری برای پدربزرگ، نوشته‌ی گائو زینگ جیان، نشر آموت، 1391

برای گروه سنی کودک و نوجوان

کورالاین، نوشته‌ی نیل گیمن، نشر کتابسرای تندیس، 1389

شکسپیر برای نوجوانان، نوشته‌ی کالین اوگسن و مارجی بلومبرگ، نشر ققنوس، 1390

صورت‌های کاغذی، نوشته راشل اندرسون (از مجموعه رمان‌های برتر جهان)، نشر منادی تربیت 1386


کتاب‌های صوتی

شیفتگی‌‌ها را به پیشنهاد رادیو گوشه، واحد صوتی نشر چشمه برایتان خوانده ام. موسیقی بین فصل‌‌ها هم انتخاب خودم است و آنها را از بین موسیقی هایی که در طول سال‌‌ها از آهنگسازان، خوانندگان و نوازندگان اسپانیایی جمع آوری کرده بودم، بنا به نیاز قصه پیشنهاد کرده ام. می‌توانم بگویم گزیده‌ی بهترین موسیقی‌های اسپانیاست و می‌توانید بعد از تمام شدن هر فصل، به سراغ موسیقی بروید و با جستجو در اینترنت آنها را پیدا کنید و لذت شنیدن شان را تجربه کنید. روی تمامی اپ‌های کتاب صوتی می‌توانید آن را بشنوید، ضمنا نسخه‌ی فیزیکی آن هم به صورت سی دی منتشر شده است.


جنگ چهره‌ی زنانه ندارد، پیشنهاد خودم به رادیو گوشه بود. آنها هم پذیرفتند و این کتاب هم با تمام مشکلاتی داشت به خوبی به انجام رسید. برای تلفظ اسامی روسی، از اسم مکان‌‌ها گرفته تا اسامی افراد که بسیار هم زیاد و پرتکرار بود، یکی یکی از مترجم اثر آقای عبدالمجید احمدی کمک گرفتم. این کتاب تلخ، بسیار تاثیرگذار و فوق العاده آگاهی بخش را آنقدر دوست داشتم که حیفم آمد فقط به صورت چاپی بماند. تصمیم گرفتم آن را صوتی کنم تا برای تعداد بیشتری از مخاطبان قابل استفاده باشد. جنگ چهره‌ی زنانه ندارد نوشته‌ی خانم الکسیه ویچ از مهم ترین کتاب‌های تاریخ جنگ و از پرفروش ترین هاست که برای نویسنده‌اش نیز جایزه‌ی نوبل به ارمغان آورده است. این کتاب را از تمام اپ‌های کتاب صوتی می‌توانید بشنوید.



نامه‌هایی به سابینا. سابینا در ذهن من دختری ست نه خیلی کودک که درس نیاموخته باشد و نه آنقدر بزرگ که باتجربه زیسته باشد، و من برای او این نامه‌‌ها را نوشته و خوانده ام. نامه هایی از سر عشق که با مفاهیم و برداشت‌‌ها و دانسته‌های من از زندگی همراه است. امیدوارم از خواندن شان لذت ببرید و به دیگران هم پیشنهاد بدهید. این نامه ها، نسخه‌ی چاپی ندارد و فقط به صورت صوتی ارائه شده و در استودیوی واوخوان ضبط و تولید شده است. برای شنیدنش باید اپ واوخوان را دانلود کنید و بعد کتاب صوتی را خریداری کنید.

"سابینا جان، پیر که شدی، موهایت سفید می‌شود و هر تارش را باد به سمتی می‌برد. به پرواز، به سفر و به جهان بزرگی فکر کن که تازه بعد از آن پیش روی توست. هرچه سبکتر باشی راحت تر بالا می‌روی و به این زودی‌‌ها آرام نمی‌گیری. مثل قاصدکی که تمام خواسته‌اش به باد رفتن است، یا موج سواری که دیوار موجی بلند و قدرتمند را کمین کرده، یا رگبرای منتظر آفتاب تا رنگین کمان بزاید از پس سایه و سرما.

بدان اگر کاری را در روزگار ازدحام و شلوغی نتوانستی انجام بدهی، در خلوت و سکوت هم نمی‌توانی. زندگی را هر روز زندگی کن، نه سر فرصت."



برای خرید کتاب‌ها با ایمیل (sales@mehripublication.com) تماس بگیرید.

Comments


bottom of page