مترجم: رعنا موقعی
نشر دانوب آبی
این کتاب کمحجم شامل بیستوشش نامۀ #مارسل_پروست به خانم همسایه و همسرش است که موضوع آن حول محور یکی از دغدغههای نویسندگان است، سکوت. پروست به هر لطایفالحیلی همسایگان را به سکوت دعوت میکند. این رفتار وسواسگون به آنجا کشیده میشود که هنگام حضور در هتل گرانقیمتی نیز پنج اتاق اجاره میکند، یکی برای خودش و چهارتای دیگر برای آنکه از سکوتش محافظت کند. فراموش نکنیم یکی از دغدغههای همیشگی اندیشهورزان همین سکوت بوده است، چنانکه #شوپنهاور بیست سال به زنی غرامت میداد، پادافره حملهای که به او کرد، بهخاطر آنکه زن جلوی درِ خانۀ شوپنهاور حرف میزد. البته پروست با سلاح کلمات به این جنگ میرفت. بنابراین نامهها گاهی رنگ التماس و خواهش دارد و گاهی از نیش طعن و کنایه سرشار است. مثل این کنایۀ زیبا. «بیم آن دارم دوستم رینالدو هان که بعد از پانزده ماه برای اولینبار از جبهه بازگشته و امشب حوالی نیمهشب بهطور غیرمنتظره از راه رسید و رزموار وارد شد موجب سروصدا شده باشد و آنچه را از من دریغ میدارید اندکی تلافی کرده باشد...»
مرکز ثقل موضوعی بیشتر نامهها درخواست سکوت است، اما این تمام ماجرا نیست. از خلال نامهها میتوان پروست عاشق موسیقی و بسیار مبادی آداب را یافت. اساساً یکی از ویژگیهای این نامهها بازنمایی برخی رفتارهای اوست. همچنین این نامهها سرشار از ویژگیهای سبکشناختی نویسندۀ «در جستوجوی زمان ازدسترفته» است. نثری فاخرمآب که گاهی شعرگون میشود مثل این سطرها. «[...] وقتی طاقهای نیمسوختۀ کلیسا، تمام و کمال روی سر فرشتگانی فرود آید که بیهیچ واهمهای از خطر، هنوز از درختان شاداب و باشکوه جنگلِ سنگی میوههای رسیده و آبدار میچینند، حس بشردوستی که هماکنون نیز تقلیل یافته است برای همیشه از بین خواهد رفت.»
بخش دوم کتاب، دربردارندۀ توضیحهای #لیدیا_دیویس است دربارۀ سبک نوشتاری و اصرار پروست در استفاده نکردن از نظام سجاوندی چون ویرگول... و بهکارگیری جملههای طولانی تودرتویی که همۀ خوانندگان رمان چند مجلدی در جستوجوی زمان ازدسترفته با آن آشنا هستند.
در پایان باید از ترجمۀ بسیار خوب #رعنا_موقعی یاد کنم. او بهخوبی لحن فاخرمآب و گاه شاعرانۀ پروست را در این نامهها بازنمایی کرده است. من نیز کوشیدم در مقام ویراستار به او یاری دهم. این کتاب بهزودی منتشر خواهد شد و در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
به امید روشنایی
Comments