نویسنده: #ماریکه_لوکاس_رینه_فلت
مترجم: #رزا_دیبا
ناشر: #دانوب_آبی (همکار #نشر_مهری)
قطع رقعی، جلد شومیز، 340 صفحه
بنمایههای موضوعی: زنان، مذهب، بلوغ
«من تنها جایی که میخواهم به آن پناه ببرم، درون خودم است.» این رمان درخشان را دختر سیسالۀ هلندی نوشته است. او جوانترین برندۀ بوکر بینالمللی است و در 2020 این جایزه را بهدست آورد. رینه فلت با نبوغ ادبیاش تمام خوانندگان و داوران را تحت تأثیر قرار داد. رمان اندوه شبانه، با نظرگاه اول شخص، و به مدد آفریدن راوی نوجوانی خیالجو و خیالآفرین، تأملی دربارۀ بلوغ، مذهب، مرگ و بسیاری چیزهای دیگر است که جزء پرسشهای اصلی هر انسانی در گذرگاه عمر است. هنر نویسنده، باز کردن دریچۀ ذهن دختریست که همۀ اتفاقها را از فیلتر نگاه و دریافت خود میگذراند و وجهی به آن میبخشد که بازتابشان شبیه هیچ اتفاق دیگری نیست.
این رمان درخشان را دختر سیسالۀ هلندی نوشته است. او جوانترین برندۀ بوکر بینالمللی است و در 2020 این جایزه را بهدست آورد.
یکی از هنرهای نویسنده، رویارویی با مذهب و انسانهای مذهبیست. نه با دشنام، نه با طعن و مضحکه، نه با هجو، بلکه با بازنمایی برون و درونشان. پدر و مادر راوی، در برونه از کتاب مقدس میگویند، اما در درونه به یأس و افسردگی گرفتارند. میخواهند از خود بگریزند. مادر میخواهد با مرگ آرام بگیرد و پدر میخواهد جایی برود که هیچکس نشانی از او نیابد. به همین دلیل است که راوی در بخشی از رمان میگوید: «یعنی ما بذر بودیم؟ با خودم فکر کردم، نه ما بذر نیستیم. پدر و مادرها در فرزندانشان به زندگی ادامه میدهند، اما در ما این جنون است که به زندگی ادامه میدهد.» نویسنده جنون برآمده از مذهب را رقم میزند؛ جنونی که پایانش برای همهچیز مرگ است. گویی آدم مذهبی به هرچه که دست میزند بهسمت نیستی روانهاش میکند.
دومین نکتهای که در این رمان بسیار برجسته است، مسئلۀ بلوغ است. نویسنده مکانیسم ارتباط زن و مرد را از نگاه دختری نوجوان نمایان کرده است. جستوجوگری در این خصوص و مکاشفههای خیالورزانه در جایاجای رمان به چشم میخورد. همچنین خردهروایتهای دلپذیر زیادی در این رمان هست که به کشش و حسن تعلیق آن یاری میرساند.
مترجم ارجمند، #رزا_دیبا کار سختی را عهدهدار شده است. او باید لحن دختر نوجوان باهوشی را به فارسی درمیآورد که جایاجای دربارۀ مهمترین مسائل هستی فکر میکند و این سوژهها را با ابژههایی عینیت میبخشد که درونی و بسیار شخصی است، و مترجم این کار را بهخوبی انجام داده است. نکتۀ پایانی اینکه، این رمان بدون آنکه حرفی از آن حذف شود، منتشر شده است.
این رمان بدون آنکه حرفی از آن حذف شود، منتشر شده است.
برشی از متن:
«ناگهان این سؤال برایم پیش آمد که نکند بابا علاوه بر ستارههایی که از سقف اتاقم جدا میکند، ستارههای آسمان را نیز میکَند و جدا میکند. شاید به همین دلیل است که همهچیز تیرهتر و سیاهتر بهنظر میرسد و اُبه بدجنستر شده. ما راهمان را گم کردهایم و هیچکس نیست تا از او مسیر درست را بپرسیم. حتی خرس بزرگ داخل کتاب موردعلاقهام نیز به خواب زمستانی فرو رفته است. همان خرسی که برای خرس کوچکی که از تاریکی میترسد، هر شب ماه را پایین میآورد. فقط نور لامپ چراغخوابی که در پریز برق میزنم، کمی مایۀ آسودگی خاطرم است. طبیعتاً سنم برای داشتن چراغخواب، بالاست، اما شب که میشود سنوسال دیگر اهمیتی ندارد. تعداد راههایی که برای استتار و پوشاندن ترس وجود دارد، از تعداد لباسهای گلدار مامان بیشتر است. مامان یک قفسه پُر از لباسهای گلدار دارد، گرچه الآن فقط یکی از آنها را میپوشد که گلهای کاکتوس دارد، انگار این لباس با گلهای کاکتوس، همۀ آدمها را از او دور نگه میدارد…»
برای خرید در داخل ایران آدرس پستی کامل و یک شماره تماس به ایمیل (sales@mehripublication.com) ارسال کنید. یا فرم زیر را پر کنید.
لینک خرید خارج از ایران:
باید خواندنی باشد .